به گزارش مشرق، عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب درباره شایعات اخیر علیه دختر رئیس قوه قضاییه مطالبی را مطرح کرد که در زیر می آید:
بحث امروز ما ناظر به اتفاقی است که اخیراً توسط یک کانال تلگرامی درباره دختر آیتآلله صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه مطرح شد. البته موضوع ما پرداختن به این ماجرا نیست چرا که درباره نادرست بودن این ادعا قبلا صحبت شده، منتها ما با موضوع مهمتری میخواهیم این بحث را پی بگیریم و آن اینکه چرا چنین شایعهای در جامعه ایران استعداد فراگیر شدن دارد؟
عباس عبدی: من میخواهم حرف آخرم را در همین ابتدا بگویم؛ مانند انتخاب تیترهای مطبوعاتی؛ آنچه که جامعۀ ما را تهدید میکند در درجه اول نداشتنِ موشک یا حملۀ نظامی یا حتی مشکل اقتصادی نیست، نه اینکه اینها مهم نیست، اتفاقا در جای خود خیلی مهم هستند، اما به نظر من بزرگترین خطری که جامعۀ ما را تهدید میکند، نداشتنِ رسانۀ مستقل است.
حدود 30 سال پیش تحقیقی در وزارت ارشاد در مورد میزان اعتماد به اخبار رسانه و تلویزیون انجام شد که من مشاور این تحقیق بودم، مقدمه نتایج طرح را من نوشتم که با این جمله شروع میشود: " در ایران هیچ پدیدۀ مدرنی به اندازۀ رسانه به شکل سنتی استفاده نمیشود." در واقع به رسانه که یک پدیدۀ کاملاً مدرن با کارکردهای کاملاً جدید و بسیار مهم است، مانند بوق نگاه میکنند و تا وقتی که به آن شبیه به بوق نگاه شود به طور قطع و یقین ما درگیر چنین مسائلی میشویم. حالا شایعه اخیر که یک موضوع حاد نبود، حتی اگر درست هم میبود اتفاقی در مملکت نمیافتاد، چه رسد به حالا که تکذیب میشود. اما باید توجه کرد که فردای روزگار با شایعاتِ بسیار مهمتری مواجه خواهیم شد که امنیت کشور را به خطر میاندازد و هنگامی که امنیت کشور بر اثر شایعه و نبودن رسانه مستقل تحت خطر قرار گیرد، جمع و جور کردن آن به این راحتی نیست آن هم در فضایی که اخیراً به وجود آمده و رسانههای غیررسمی، ماهواره، شبکههای مجازی و اجتماعی حضورِ فعالی دارند.
من اولین بار که خبر مربوط به دختر آقای آملی لاریجانی را دیدم همین که خط اول خبر را خواندم ناراحت شدم که چرا باید رسانه غیررسمی منبع خبری ما باشد؟ اما خود این موضوع مسالۀ اصلی من نیست چراکه منبع انتشار این خبر برای تشکیک در خبر کفایت میکند. اما مساله این است که از آن روز به بعد هر جا میروم راجع به آن سوال میکنند. و حتی جرات رد هم نداری چون چپ چپ نگاه میکنند!
بنابراین مسالۀ کلیدی، «نداشتنِ رسانۀ مستقل» است.
من یادم است سال 71 یا 72 شایعهای در تهران پخش شد که ریشه اصلی آن دزدیده شدن چند کودک بود و پس از آن خیلی خانوادهها نگران فرزندانشان شده بودند. نگرانیها زیاد شده بود دولت این شایعه را رد کند ولی مقبول نمیشد چون قرار نیست مردم فقط از آنها بشنوند. در نهایت در روزنامه سلام درباره این قضیه مفصل صحبت کردیم و به مردم گفتیم که تنها یک مورد بچهدزدی بوده و بقیه آن شایعه است و چندان به این شایعات نباید توجه کرد.
به نظر من مسالۀ اصلی این است که در ایران نحوۀ حل این مسائل را کلاً اشتباه میرویم، مانند مبارزه با موادمخدر؛ در این موضوع باید توجه کرد که سازوکار مصرف موادمخدر دو بخش دارد، یکی عرضه و یکی تقاضا؛ حالا در کشور همه تلاش میکنند جلوی عرضه را بگیرند، در حالی که مگر میشود جلوی عرضه را گرفت؟ باید مسالۀ تقاضا را حل کنیم. در مورد شایعه هم این موضوع وجود دارد، مثلاً میگویند دشمنان این کار را میکنند! خب اگر دشمنان این کار را نکنند چه کنند؟ کار آنها همین است. باید در این کشور تقاضایی برای شایعات وجود نداشته باشد. در حال حاضر در کشور سوئیس 100 شایعه هم راه بندازید جا نمیافتد، چون تقاضایی برای آن وجود ندارد. باید شرایط به گونهای باشد که وقتی مردم شایعه را میشنوند، دنبال کنند که رسانه، تلویزیون، و روزنامهنگاران رسمی خودشان درباره آن چه میگویند؟!
بنابراین در ایران تا وقتی به مسالۀ تقاضا توجه نشود، تقاضا برای شایعه وجود دارد و مردم شنیدن شایعه را میطلبند و عرضه هم راه خود را پیدا میکند. لذا آنچه امنیت ما را بیش از هر چیزی تهدید میکند، موشکهای خارجی و داعش نیستند که البته آنها هم هستند، اما مهمتر از همه «فقدان رسانۀ مستقل» است که حرف آن مورد پذیرش جامعه باشد. امیدواریم این اتفاق اخیر حداقل این منفعت را داشته باشد که مسئولان را به صرافت بیندازد که نمیشود بدونِ رسانۀ مستقل کار کرد.
به عنوان مثال در رژیم پهلوی، مردم هر اتفاقی مثل کشته شدن تختی، آلاحمد و صمد بهرنگی میافتاد، به پای آن رژیم مینوشتند، چون هیچ گاه اجازه نداد اخبار درست و راست منتشر شود. اصلاً رسانۀ مستقلی وجود نداشت. وقتی روزنامهنگار نمیتوانست کوچکترین حرفی را بگوید، طبیعی است وقتی رژیمی نان سانسور را خورد، در مواقعی چوبش را هم میخورد آن هم براساس آیه قرآن "من حیث لایحتسب" یعنی از جایی که حساب نمیکند.
بنابراین امیدواریم وضعیت به گونهای شود که سیستم به سمت داشتن رسانههای مستقل برود. ممکن است در ابتدا این رسانهها یک مشکلاتی ایجاد کنند ولی در بلندمدت قوام و ثباتی به جامعه میبخشند که واقعاً برای امروز باورنکردنی است.